امید زندگی مامان و بابا

سلام به عشق دومم

سلام آرسامم عشقم عمرم نفسم همه ی زندگیم... آرسامم انقدر شیرین و دوست داشتنی هستی که دلم میخواد همش بخورمت...البته خیلی خیلی هم شیطون هستی ها گفته باشم...کلافه میکنی منو بس که دوست داری همش بازی کنی... نانازم خیلی وقته چیزی برات ننوشتم همش ناراحت بودم ولی  خدایی وقت نمیکنم با این همه کاری که سرم ریخته...الان هم که وقت امتحانات هست وووو حسابی مشغولم...مامان جون اومده خونمون تا مراقب تو باشه و من به درسام برسم بیچاره بابا جون هم که نمیتونه شب ها جای دیگه بخوابه ناهار و شام و می اد اینجا و واسه خواب میره خونه خودشون... بابا میلاد هم خیلی کمک میکنه که من بتونم به درسام برسم...راستی یه خبر خوب...بابا میلاد الان یک ماهه که حسابی و...
25 دی 1392
1